ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست
دفاع هنوز ادامه دارد ...
همان طور که ولیّ و امام مهربان و حکیم مان می فرمایند:
ما عرض کردیم افسران جوانِ جنگ نرم.
اعتقاد من این است - این هیچ تعارف نیست - که در این میدان، شماها افسرید؛
سرباز صفر نیستید.
شما جوانید،
میدان مبارزهى شما هم میدان جنگ نرم است.
امروز خوشبختانه جنگ نظامى نداریم؛
اگر یک وقتى جنگ نظامى هم پیش بیاید، باز پیشقراول هایش جوان هایند.
امروز جنگ نرم مطرح است؛
نه امروز، سى سال است مطرح است.
در جنگ نرم، آن چیزى که باید مورد توجه باشد، این است:
در جنگ نرم و جنگ روانى - که جنگ روانى یکى از بخشهاى جنگ نرم است - هدف دشمن این است که محاسبات طرف مقابل را عوض کند.
جنگ نرم مثل جنگ نظامى نیست.
در جنگ نظامى هدف دشمن این است که مثلاً بیاید پایگاه طرف مقابل یا کشورِ مورد حمله را نابود کند و از بین ببرد، یا سرزمین را تصرف کند.
در جنگ اقتصادى هدف این است که زیرساختهاى اقتصادى را از بین ببرد.
در جنگ نرم، هدف این چیزها نیست؛ این چیزها گاهى وسیله است براى آن هدف جنگ نرم.
در جنگ نرم، هدف آن چیزى است که در دل شماست،
در ذهن شماست،
در مغز شماست؛
یعنى ارادهى شما.
دشمن میخواهد ارادهى شما را عوض کند.
همینى که حالا معمول شده که در بیان ها و در تلویزیون و توى تبلیغات و توى دادگاه و توى زبان همه، میگویند: جنگ نرم؛ راست است، این یک واقعیت است؛
یعنى الان جنگ است.
البته این حرف را من امروز نمیزنم، من از بعد از جنگ - از سال ۶۷ - همیشه این را گفتهام؛ بارها و بارها.
علت این است که من صحنه را مىبینم؛
چه بکنم اگر کسى نمىبیند؟!
چه کار کند انسان؟!
من دارم مىبینم صحنه را،
مىبینم تجهیز را،
مىبینم صفآرائىها را،
مىبینم دهان هاى با حقد و غضب گشوده شده،
و دندانهاى با غیظ به هم فشرده شده،
علیه انقلاب، علیه امام، علیه همهى این آرمان ها و علیه همهى آن کسانى که به این حرکت دل بستهاند را؛
این ها را انسان دارد مىبیند،
خب چه کار کند؟
این تمام نشده.
چون تمام نشده، همه وظیفه داریم.
وظیفهى مجموعهى فرهنگى و ادبى و هنرى هم وظیفهى مشخصى است: بلاغ، تبیین .